قطب‌نمای سیاست پولی

در سیاستگذاری پولی، یکی از چالش‌های اساسی تشخیص روندهای پایدار تورم از نوسانات مقطعی و موقتی سطح عمومی قیمت‌ها است. شاخص‌های متعارف تورم، به‌ویژه شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی (CPI)، علاوه‌بر بازتاب آثار سیاست‌های پولی، تحت‌تاثیر شوک‌های گذرا و عوامل بیرونی است و همین مساله می‌تواند ارزیابی دقیق وضعیت تورم و کارآیی سیاست‌های پولی اتخاذ شده را دشوار کند. به عبارتی، هدف شاخص‌های تورم هسته استخراج بخش بنیادی و ماندگار تورم و ارائه مبنایی معتبرتر برای سنجش عملکرد سیاست پولی و تحقق هدف‌گذاری تورمی است. به همین دلیل در چنین شرایطی، نبودِ معیاری که بتواند مولفه‌های پایدار تورم را از نوسانات کوتاه‌مدت جدا سازد، یک خلا تحلیلی مهم به‌حساب می‌آید. با این حال نهادهای مربوطه مانند بانک مرکزی و مرکز آمار تاکنون به صورت پیوسته آمارهای مربوط به تورم هسته را منتشر نکرده‌اند. این در حالی است که بانک‌های مرکزی سایر کشورها در کنار شاخص‌های مرسوم تورم، به محاسبه شاخص‌های تورم هسته روی آورد‌ه‌اند. زیرا اگرچه در افق بلندمدت میان رشد نقدینگی و تورم همبستگی بسیار بالایی وجود دارد، این رابطه در دوره‌های کوتاه‌مدت تضعیف می‌شود؛ زیرا آثار سیاست‌های پولی با وقفه ظاهر می‌شود. به عبارتی، شاخص‌های معمول تورم هم شوک‌های موقتی را منعکس می‌کنند و هم تغییرات بلندمدت نقدینگی را که ناشی از سیاست‌های بانک مرکزی است به‌درستی بازتاب نمی‌دهند.

از طرفی، بخش قابل‌توجهی از نوسانات شاخص بهای کالاها و خدمات مصرفی(CPI) ناشی از عواملی است که ارتباط مستقیمی با سیاست پولی ندارند؛ مانند شوک‌های قیمتی کوتاه‌مدت تحت‌تاثیر تغییرات فصلی.

واکنش سیاستگذار پولی به چنین تغییراتی ضروری و کارآمد نیست؛ زیرا این نوسانات در بلندمدت به صورت خودکار تعدیل می‌شود و اهمیتی برای ارزیابی مسیر پایدار تورم ندارند. به همین دلیل، اقتصاددانان تلاش کرده‌اند با ارائه روش‌های جایگزین، وزن‌دهی اجزای شاخص و کاهش واریانس تورم اندازه‌گیری‌شده، تصویر دقیق‌تری از روندهای بنیادی قیمت‌ها ارائه دهند. به همین دلیل شاخص «تورم هسته» در ادبیات اقتصادی شکل گرفت؛ شاخصی که تورم را پس از حذف اقلام با نوسانات شدید و موقتی اندازه‌گیری می‌کند. تمرکز این شاخص بر تغییرات ماندگار و بنیادی قیمت‌ها است و به همین دلیل، به‌عنوان مبنایی معتبر برای تصمیم‌گیری پولی و هدف‌گذاری تورم مورد استفاده قرار می‌گیرد؛ از همین رو فدرال‌رزرو و سایر بانک‌های مرکزی نیز در ارزیابی وضعیت تورمی، اتکا به تورم هسته را بر شاخص کلی CPI ترجیح می‌دهد.

انواع روش‌های اندازه‌گیری تورم هسته

تورم هسته معیاری است که با حذف نوسانات موقتی و عوامل برون‌زا تلاش می‌کند تصویری پایدارتر از روند اصلی تورم ارائه دهد. روش‌های محاسبه به این شاخص به‌طور کلی در دو رویکرد ارزیابی سیاست پولی و پیش‌بینی تورم طبقه‌بندی می‌شوند که هرکدام کارکرد خاص خود را در تحلیل‌های سیاستی دارند. در رویکرد ارزیابی سیاست پولی، هدف آن است که سیگنال‌های پایدار تورم از میان نوسانات کوتاه‌مدت استخراج شود. روش‌های مبتنی بر حذف اقلام پرنوسان مانند خوراکی‌ها، انرژی، مالیات‌های غیرمستقیم، یا هزینه‌های بهره مسکن می‌کوشند اثر شوک‌های موقتی را کنار بگذارند تا واکنش سیاست پولی بر مبنای روندهای بنیادی صورت گیرد. در همین دسته، شاخص‌هایی چون تورم تولید شده داخلی یا حذف اقلام تجارت‌پذیر نیز با هدف تمرکز بر فشارهای درون‌زا طراحی شده‌اند؛ با این حال استفاده از این شاخص‌ها در گرو داده‌های درست و باکیفیت و اطمینان از موقتی‌بودن شوک‌های ارزی است. در کنار این رویکردها، روش‌های برآورد روند از طریق تجزیه سری زمانی یا میانگین‌های متحرک، تصویری هموار از تورم فراهم می‌کند و تغییرات پایدار را از نوسانات فصلی و نامنظم جدا می‌کنند. همچنین، برآوردگرهای تاثیر محدود مانند میانه و میانگین پیراسته، با حذف درصدی از بیشترین و کمترین تغییرات قیمت، شاخصی مقاوم به داده‌های پرت ارائه می‌دهند و از نظر محاسباتی ساده و برای سیاستگذار قابل‌اتکا هستند.

در رویکرد پیش‌بینی تورم، هدف افزایش توان توضیح روندهای آتی است. روش‌هایی مانند وزن‌دهی مجدد شاخص قیمت مصرف‌کننده یا استفاده از وزن‌های ناپایدار تلاش می‌کنند وزن هر گروه کالایی را متناسب با نقش آن در پیش‌بینی تورم تنظیم کنند و بدین ترتیب اطلاعات قیمتی مهم را در شاخص حفظ کنند. تجزیه مولفه‌های اصلی نیز با فشرده‌سازی داده‌های قیمتی، بخشی از تغییرات مشترک در میان گروه‌های مختلف را استخراج می‌کند و برای تحلیل روندهای بلندمدت مناسب است.

ضرورت به‌کارگیری تورم هسته

در سال‌های اخیر، بحث درباره کارآمدی «تورم هسته» در تحلیل شرایط تورمی اقتصاد ایران بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. تجربه کشورهای مختلف نشان می‌دهد که این شاخص، با حذف نوسانات موقتی کالاهای پرنوسان به‌ویژه خوراکی‌ها و انرژی می‌تواند مسیر پایدارتر تورم را آشکار کند و مبنایی برای تصمیم‌گیری پولی فراهم آورد. در ایران نیز استفاده از تورم هسته می‌تواند دید خوبی به سیاستگذاران و تحلیلگران اقتصادی بدهد و در ارزیابی سیاست‌های پولی موثر باشد. با این حال، ساختار تورمی ایران به‌گونه‌ای است که کاربرد نسخه‌های متعارف تورم هسته را با محدودیت روبه‌رو می‌کند و لازم است از شیوه‌هایی که با شرایط ایران سازگار است برای محاسبه تورم هسته استفاده کرد. بررسی‌ها نشان می‌دهد که اقتصاد ایران به‌طور مستمر در معرض شوک‌های قیمتی، جهش‌های ارزی، سرکوب قیمتی، تعدیل‌های دیرهنگام قیمت‌ها و نوسانات گسترده در زنجیره تامین قرار دارد؛ عواملی که باعث می‌شود رفتار تورم در ایران با الگوهای متعارف قیمتی متفاوت باشد و در ادامه، شاخص‌های رایج تورم هسته نتوانند تصویر باثباتی ارائه کنند.

گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس با بررسی روش‌های مختلف محاسبه تورم هسته نشان می‌دهد که هرچند در بسیاری از کشورها این شاخص معمولا از تورم کل باثبات‌تر است و به‌عنوان راهنمای سیاستگذار عمل می‌کند، اما در ایران تورم هسته نیز ناپایدار است. دلیل اصلی این ناپایداری، ریشه در تعدیل‌های قیمتی ناشی از مداخلات دولتی و اثرات نرخ ارز دارد. بر همین اساس، نتایج گزارش نشان می‌دهد که روش‌های ساده‌تر مانند «تورم میانه» یا «حذف اقلام با نوسان بالا» رفتار باثبات‌تری در مقایسه با روش‌های پیچیده ارائه می‌کنند.