استقلال و نکاتی که شاید مهمتر از داوری باشد؛
پنهان، پشت پنالتی
کادر داوری مسابقه اما در نهایت تصمیم دیگری گرفت. پس از بازی هم کارشناسان مختلف، نظرات متفاوتی دادند که در این بین باشگاه استقلال با اتکا به نظرات کارشناسان موافق، کلی بیانیه و توییت و پست و استوری منتشر کرد. البته که اگر استقلال تصور میکند حقی از این تیم ضایع شده، میتواند اعتراض کند، اما نکته مهمتر اینجاست که این بازی نکات فنی بسیار بیشتری داشت؛ حقایقی که تحتتاثیر آن جنجال آخر مسابقه قرار گرفت و اگر استقلالیها از آن غافل شوند، شاید اتفاقات بدی برای این تیم رخ بدهد.
چرا سخت بازی میکنی؟
حقیقت آن است که استقلال مدتهاست سخت بازی میکند. نمایش آبیها برابر الوحدات در اردن واقعا ضعیف بود. مخصوصا در نیمه دوم، این تیم شانس آورد که بازنده نشد تا همچنان بختهایش برای صعود از مرحله گروهی پابرجا باقی بماند. سپس نوبت به بازی با تیم دسته دومی پادیاب خلخال در جام حذفی رسید؛ تیمی که نزدیک بود با وجود ۱۰ نفره شدن استقلال را در تهران حذف کند، اما آبیها با یک ضربه پنالتی دیرهنگام از شکست گریختند و در وقتهای اضافی به دشواری از سد این تیم گذشتند. نمایش بعدی استقلال در تهران برابر الوصل هم همینقدر بد بود و آبیها بار دیگر فاصلهای تا قبول شکست نداشتند؛ آن هم برابر تیمی که از پیش صعود کرده بود و این مسابقه برایش جنبه تشریفاتی داشت.
حتی در جریان برتری یکبرصفر برابر فولاد هم استقلال خوب بازی نکرد و خوششانس بود که در آخرین دقایق بازی، آدان پنالتی حریف را گرفت. دربی بدون گل تهران که برای هر دو تیم پرسپولیس و استقلال بد بود و در نهایت رسیدیم به دیدار با ملوان؛ مسابقهای که به جرات میتوان گفت استقلال در نیمه دومش حتی یک موقعیت درست و حسابی گلزنی هم نداشت. آیا همه اینها را میتوان با پر و بال دادن به یک تصمیم بحثبرانگیز داوری نادیده گرفت؟
چه بر سر آسانی آمده؟
در روند حرکتی نزولی استقلال، بیگمان مهار شدن یاسر آسانی نقش مهمی داشته است. وینگر آلبانیایی در این فصل مهره بسیار مهمی برای استقلال به شمار میآمده و خیلی جاها گره از کار تیم باز کرده، اما حالا چند هفتهای هست که به نظر میرسد دستش برای رقبا رو شده. با آنالیز بازی استقلال، خیلی راحت میشد فهمید که وقتی توپ به آسانی میرسد، او به عرض میزند و دنبال شوت کردن یا ارسال پاسهای کلیدی میرود. حالا هم اولین کاری که رقبا میکنند، تلاش برای بستن این بازیکن است و میبینیم که اغلب هم به نتیجه رسیدهاند. در این میان طبیعتا وظیفه کادر فنی است که با در نظر گرفتن تدابیر تاکتیکی جدید و تنوع دادن به برنامههای تیم، مانع از هرز رفتن توانایی بهترین بازیکن مجموعه شود.
غیر از خلاقیت بازیکنان چه داری؟
روشن است که هر تیمی در دنیا روی شاخ ستارگانش میچرخدد. خود بارسا و رئال هم به مسی و رونالدو وابسته بودند. پس اصل این مساله چیز بدی نیست، اما بالاخره باید حد و اندازهای داشته باشد. به طور کلی به نظر میرسد همه چیز استقلال ساپینتو روی حرکات آسانی، کوشکی و منیر حدادی استوار شده است. شدت این وابستگی طوری است که مربی پرتغالی ناچار میشود در نیمه دوم بازی با حریف دسته دومیاش در جام حذفی هم دست به دامان آسانی شود و او را به میدان بفرستد، یا در دربی با آن ریسک بالا، هر طور شده منیر حدادی مصدوم را به کار بگیرد.
با این حجم از وابستگی، شاید رفتهرفته این پرسش به وجود بیاید که پس نقش کادرفنی چیست؟ اگر قرار باشد هر زمان این بازیکنان موفق بودند تیم نتیجه بگیرد و هر زمان مهار شدند همه چیز از دست برود، خب چرا ساپینتو و دستیارانش روی نیمکت نشستهاند؟ شاید هر کس دیگری هم بتواند تیم را به همین شکل به زمین بفرستد و منتظر خلاقیت فردی ستارهها بماند. اینطور نیست؟