دنیای اقتصاد - کیوان حسینوند : پل آنتونی ساموئلسون (Paul Anthony Samuelson) که در سال ۱۹۷۰ به عنوان نخستین آمریکایی برنده جایزه نوبل علوم اقتصادی نامبرده شد، بیاغراق معمار اقتصاد مدرن است.
از دیرباز یکی از پرسشهای بنیادین اقتصاد توسعه این بوده است که چرا برخی جوامع توانستهاند منابع طبیعی و انسانی خود را بهطور پایدار مدیریت کنند و مسیر توسعه و رفاه را طی کنند؛ درحالیکه جوامع دیگر در چرخه بحران و ناکامی گرفتار شدهاند.
اخبار
اندیشه روزنامه شماره ۶۴۳۵
پنجشنبه، ۲۲ آبان ۱۴۰۴
تقابل دو اجماع جهانی در سیاستگذاری اقتصاد چگونه است؛
«اجماع واشنگتن» بر این فرض استوار بود که رشد اقتصادی، پیامد خودکار آزادسازی بازار است. این باور، آزمون تاریخی را به خوبی پشت سر نگذاشته است. هر رویکرد سیاستی نوین باید نوآوری، مشاغل شایسته، پایداری اقلیمی، برابری جنسیتی و دولتی توانمند برای اعمال مقررات کارآمد و ارائه خدمات عمومی باکیفیت را در بر بگیرد.
دولت ترامپ برای اعمال تعرفهها توجیهات گوناگونی ارائه کرده است، اما هیچکدام بهاندازه هدف کاهش کسری تجاری برجسته نبودهاند. اولگ ایتسخوکی، استاد اقتصاد در دانشگاه هاروارد و دیمیتری موخین، دانشیار اقتصاد در دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن در این ستون به بحث جاری درباره پیامدهای عدم توازنهای جهانی بر سیاست تجاری میپردازند.
مرور کتاب «درون ذهن اقتصاددانان: گفتوگوهایی با اقتصاددانان برجسته»
پل آنتونی ساموئلسون (Paul A. Samuelson) یکی از بنیانگذاران اصلی اقتصاد مدرن در قرن بیستم است. او نخستین آمریکایی بود که جایزه نوبل اقتصاد را در سال ۱۹۷۰ دریافت کرد و سهمی تعیینکننده در تبدیل اقتصاد از رشتهای توصیفی به علمی ریاضیمحور و نظری داشت. کتاب درسی او،Economics: An Introductory Analysis، که نخستینبار در سال ۱۹۴۸ منتشر شد، دهههاست به عنوان پرخوانندهترین و اثرگذارترین کتاب درسی اقتصاد در جهان شناخته میشود.